فرهنگ امروز/ رضا سلیمان نوری: یکی از مهمترین دورههای تاریخی ایران زمین، سالهای پایانی سده گذشته و آغازین سده کنونی خورشیدی است. ایران در سالهای پساز انقلاب مشروطه، دوران نوزایی فرهنگی و اجتماعی را پشت سر میگذاشت. از یک سو شخصیتهای مترقی ایرانی تلاش میکردند تا کشور را بازسازی کنند و از سوی دیگر، استعمارگران بیگانه و نوکران داخلی آنها با استفاده از انواع نیرنگها، سعی در حفظ نفوذ خود بر ارکان کشور داشتند. «سیدجمالالدین اسدآبادی»، «سیدحسن مدرس»، «میرزا کوچکخان»، «شیخمحمد خیابانی» و «کلنل محمدتقیخان پسیان» از جمله افرادی بودند که در این برهه زمانی چون شهابی در آسمان ایران زمین ظهورکردند و با دسیسه استعمارگران و ایادی داخلی ایشان، بسرعت خاموش شدند.
کلنل پسیان، در بین این افراد دارای وضعیتی ویژه بود. او را میتوان مشهورترین ایرانی ضداستبداد و استعمار سده اخیر دانست که بهرغم دینداری و ایراندوستی، سابقه رسمی فراگیری علوم دینی در پرونده خود ندارد. امری که شاید بتوان آن را در کنار جملات مشهور میهنپرستانه به یادگار ماندهای از او چون «مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهند کرد و اگر بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد» (۱) یا «من حاضر نیستم که خونی از بینی یک ایرانی بریزد و راضیتر دارم گلوله به سینه من بخورد تا آن گلوله به دیوار قلعهای از قلاع ایران اصابت کند» (۲) عاملی برای نبود توجه لازم به این بزرگمرد در سالهای پس از انقلاب دانست؛ این درحالی است که برخلاف تصور رایج، هرچند کلنل مردی ایراندوست بود، اما مسائل دینی و شرعی را نیز بشدت مورد توجه قرار میداد. نمونه بارز این اقدام، فعالیت ویژه او در دوران حضور در خراسان برای جلوگیری از حیف و میل شدن اموال آستان قدس رضوی است. امری که به عمد یا به سهو، کمتر مورد توجه تاریخنگاران قرار گرفته است. میگویم به عمد یا به سهو، چون اغلب معاصران کلنل که دستی بر قلم داشتند، به نوعی وابسته به زرداران زمان یعنی همان چپاولگران اموال و داراییهای آستان قدس رضوی بودند و آنان نیز که در سالهای اخیر در اینباره نوشتهاند، بهدلیل نبود مدارک کافی از کنار این مسأله براحتی گذشتهاند.
برای نشان دادن لایههای مذهبی اندیشه کلنل پسیان، قبل از هر چیز باید به بررسی ریشههای تاریخی و خانوادگی او پرداخت. خاندان پسیان که برخلاف تصور همگان تیرهای از کردهای سلیمانی ساکن قفقاز و نه ترکهای این منطقه هستند، از قدیم به دو خصلت دینداری و ایراندوستی در منطقه خود مشهور بودهاند. نمونه بارز دینداری این خاندان، عموی کلنل مرحوم «محمدعلیخان میرپنج» است که شاعر و مرشد سلسله ذهبیه در تبریز محسوب میشد. همچنین براساس اسناد تاریخی موجود، کلنل پسیان و پدر وی نیز، از جمله دراویش این سلسله به شمار میرفتهاند. درباره میهنپرستی ایشان نیز باید گفت، «شهادتطلبی خانوادگی» بخشی از سنتها و میراث ماندگار آنان به شمار میرفت. کلنل خود در تلگرافی که بههنگام حکومت در خراسان برای «امیر شوکتالملک علم» حاکم قاین و سیستان مخابره کرده، در معرفی سوابق خدمات خانواده خود به ایران زمین نوشته است: «در راه خدمت به مملکت، برادر و پسر عمویم در شیراز، پدرم در اردبیل، جدم در سالاری (فتنه سالار در مشهد) عموی بزرگم در شاهرود، جد بزرگم در هرات و جد بزرگ مادریم در زنجان کشته شدهاند.» (۳)
درباره دینداری خود کلنل پسیان نیز باید گفت، اقدامات وی در دوره حکومت برخراسان گواه بزرگ این امر است. صرفنظر از جریان تلاش او برای کوتاهکردن دست افراد نادرست از درآمدهای آستان قدس رضوی، با تمام تلاش دشمنان برای نابودکردن آثار گرایشهای مذهبی وی، چندین نمونه بارز دیگر نیز برای استناد وجود دارد. یکی از این موارد، لغو حکومت نظامی اعلام کرده به منظور شرکت مردم در تعزیه امامحسین(ع) است. کلنل در اطلاعیه نظامی خود در اینباره آورده است: «... راجع به عدم تردد از ساعت ۳ شب تا صبح لزوماً برای رفاهیت حال اهالی، اعلام میدارد از امشب که لیله ۲۲ شهر ذیحجه میباشد، برای اقدام در سوگواری و تعزیهداری و مصیبت حضرت خامسآلعبا(ع) اهالی شهر مجاز خواهند بود تا ۴ ساعت از شب گذشته تردد نمایند.» (۴)
اقدام دیگری که نشاندهنده گرایشهای مذهبی کلنل پسیان است، نحوه واکنش او به خبر عدم تلفات دستهجات سوگوار روز عاشورا در سال حکومت او بر خراسان برخلاف سنوات پیشین است. براساس نوشته علی آذری، کلنل با شنیدن این خبر میگوید: «مگر سالهای پیش تلفات داده میشد؟ سوگواری برای حسین بن علی(ع) مستلزم دادن تلفات نیست. افسوس که مردم را آنچنان که باید از فلسفه شهادت این فداکار بیمانند مستحضر نساختهاند، به مردم نگفته و نمیگویند که برای هفتاد و چند نفر چرا آن قشون چندین هزار نفری تجهیز شد، به پیروان سادهدل و بیآلایش او تفهیم نکردند که یزید و سایر اعراب بنیامیه از ترس قرابت نزدیکی حسینبنعلی(ع) با ایرانیان و امکان کمک ایرانیان به او، با شتاب آغاز پیکار کردند و آن ننگ ابدی را برای خاندان خود به یادگار گذاشتند. این جنگ پیکار حق و باطل بود، یزید و اعوان و انصارش که از بانیان اولیه استعمارند...» (۵)
این مطلب روشن میکند که کلنل پسیان نه تنها آشنایی کاملی با آرمان امامحسین(ع) در قیام خود داشته، بلکه خود نیز به این آرمان اعتقاد راسخ داشته است.و سرانجام آخرین و بارزترین نماد دینمدار بودن این مرد بزرگ، دارایی باقیمانده از او پس از شهادتش است. براساس اسناد تاریخی موجود، اموال وی تنها تعدادی کتاب و یک زیرانداز و البته مقداری بدهی مالی بود که این خود نشان از سلامت نفس و عاقبتباوری فردی دارد که میتوانست با یک فرمان، دارایی هنگفتی را از آن خود کند.
کلنل پسیان فردی بوده است که ملیت و مذهب را دو بال ساخت ایران آینده میپنداشته است و براین اساس لازم است که ادای احترامی هرچند مختصر به اندیشه والای او صورت داد تا دیگر این شعر یار عارف کلنل درباره او مصداق نداشته باشد:
این سر که نشان سرپرستی است
امروز رها ز قید هستی است
با دیده عبرتش ببینید
این عاقبت وطنپرستی است
منابع:
۱- تاریخ انقلاب ایران، محمد عباسی، انتشارات شرق، اسفند ۱۳۵۸، ص ۳۶۶
۲- انقلاب خراسان، مجموعه اسناد و مدارک ۱۳۰۰ شمسی، به کوشش کاوه بیات، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۰، ص ۹۵
۳- شرح حال کلنل محمدتقی پسیان، به قلم چند نفر از دوستان، انتشارات سحر، چاپ دوم، تهران ۲۵۳۶، ص ۲۷
۴- درباره قیام ژاندارمری خراسان، به کوشش مهرداد بهار، انتشارات معین، ۱۳۶۹، سند شماره ۵۴
۵- قیام کلنل محمدتقیخان پسیان، علی آذری، انتشارات صفیعلیشاه، ۱۳۵۲، ص ۳۱۵
منبع: روزنامه ایران
نظر شما